سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قلم

این وبلاگ در 11 / 5 / 98 به دنیا آمد. در آن به مسائل ویرایشی، نگارشی، ادیان، معارف اسلامی، کتاب و گردشگری می پردازم.
جایزه شهید اندرزگو آغازی‌‌ است برای دوره‌ای جدید از جنگ روایت‌ها
  
نخستین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو، این جایزه را آغازی‌‌ برای دوره‌ای جدید از جنگ روایت‌ها عنوان کرد و گفت: هدف ما از تأسیس این جایزه نقد گذشته خودمان و عزم برای اثرگذاری بیشتر است.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)نشست خبری نخستین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو صبح امروز شنبه 2شهریور با حضور میثم نیلی، رئیس مجمع ناشران انقلاب اسلامی و عضو شورای سیاستگذاری جایزه ادبی شهید اندرزگو؛ سیدصادق رضایی، دبیر جایزه ادبی شهید اندرزگو و جمعی از خبرنگاران در حوزه هنری برگزار شد.

آثار در سه بخش ادبی بررسی شدند.
بخش نخست، روایت و تاریخ شفاهی روایت انقلاب بود.
بخش دوم شامل رمان و داستان با موضوع روایت انقلاب بود.
سومین بخش در حوزه آثار کودک و نوجوان بود.
 

رضایی درباره تعداد برگزیدگان نهایی نیز توضیح داد: از این تعداد در مجموع 5 برگزیده خواهیم داشت که شامل دو برگزیده در حوزه کودک و نوجوان، 2 برگزیده در حوزه رمان و داستان و یک برگزیده در حوزه روایت و تاریخ شفاهی انقلاب خواهند بود. این آثار در مراسم اختتامیه که ساعت 17 یکشنبه 3 شهریور 1398 در حوزه هنری برگزار می‌شود، تجلیل خواهند شد.
 
دبیر جایزه ادبی شهید اندرزگو در ادامه به آثار راه‌یافته به مرحله نهایی بخش روایت و تاریخ شفاهی انقلاب اشاره کرد و گفت: بعد از بررسی داوران، آثار «1318» اثر علی‌‌احمد محرابی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، «پل پیروزی سرزمین قحطی» اثر محمدقلی مجد از مرکز مطالعات و پژوهش‌های سیاسی و «یادداشت‌های یک روزنامه‌نگار» اثر موسی حقانی از موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در این بخش به مرحله نهایی راه یافتند.

جنگ امروز، جریان روایت‌هاست
میثم نیلی، نیز در این نشست به چگونگی شکل‌گیری نخستین دوره جایزه ادبی اندرزگو اشاره کرد و گفت: این جایزه حدود 3 سال پیش طی فرایندی با دغدغه مقابله و مبارزه با جریان رسانه‌ای تطهیر پهلوی در مجمع ناشران انقلاب اسلامی پایه‌گذاری شد و امسال تقریبا به نقطه آغازین رسمی خود رسیده است. ما حدودا سه سال کار در مجمع ناشران انقلاب اسلامی و همچنین مراکز، موسسات و تشکل‌های فرهنگی مرتبط با هدف مذکور آن را دنبال کردیم و فعالیت‌های صورت‌گرفته را به عنوان مقدمه‌ای برای تشکیل این زمینه موضوعی در نظر گرفتیم. 

تأسیس جایزه ادبی جدید، تزریق انگیزه برای تولید بیشتر و ارتقای کمی و کیفی آثار است.
 
دو هزار جلد از هر اثر برگزیده برای حمایت، خریده می‌شود

  1. در چند سال اخیر، ادبیات داستانی ما تحت تاثیر قرار گرفته است و به نظر می‌رسد یک شمشیر دولبه است. از طرفی فضای جدیدی را به روی ادبیات داستانی باز می‌کند و از سوی دیگر ممکن است آسیب‌هایی را در پی داشته باشد. یکی از این صدمات وارده نشت خطاهای فضای مجازی به فضای مکتوب است. این قبیل خطاها در آثار ترجمه وارد شده و در تالیف‌ها نیز دیده می‌شود. مخاطب از ناشران، مترجم‌های مشهور و کتاب‌هایی که نام ویراستار در شناسنامه آن آمده توقع ندارد این نوع اشتباهات تکرار شود اما چنین خطاهایی فراگیر شده است.
  2. کتاب‎های عامه پسند  که به تیراژهای بالا می‌رسد، ایرادهای زبان فارسیِ بسیار و خطاهای داستانی، املایی و نگارشی دارند.
  3. عده‌ای از نویسندگان تفاوت بین داستان، قصه، رمان و داستان بلند را نمی‌دانند؛ اما ادعای نویسنده بودن دارند و یک ویراستار باید با چنین افرادی، کار را پیش ببرد.
  4. ویراستاری یک اثر را می‌توان به کسی سپرد که هم ویراستاری را خوب بشناسد و هم ادبیات و داستان بداند، درواقع بوی داستان و ویرایش در جانش نشسته باشد.
  5. تیپ ها و شخصیت ها به خوبی معرفی شوند.
  6. شخصیت اصلی نقش آفرینی بیشتری داشته باشد و داستان را رهبری کند.
  7. بار اصلی داستان به دوش شخصیت اصلی باشد.
  8. مباحث و موضوعاتی که برای داستان انتخاب می شود با تجربه مردم، سازگار باشد.
  9. در بعض موارد، ویراستار متوجه برخی اشتباهات در کتاب می‌شود؛ اما به لحاظ تکنیک‌های داستانی اجازه ندارد آن را حذف کند. مثال: در ویرایش، کمترین و سطحی‌ترین کار ویراستار اصلاح غلط املایی است. در داستان‌نویسی زاویه‌دیدی داریم به اسم زاویه‌دید نامه‌نگاری. در این زاویه‌دید، قسمتی از داستان در نام? شخصیت داستانی پیش می‌رود. حالا در نظر بگیرید در داستان در جایی که زاویه‌دیدش نامه‌نگاری است، به‌جای «طاقت»  نوشته باشند «طاغت»! اینجا ویراستار نباید غلط املایی را برطرف کند؛ چون همین غلط املایی بخشی از شخصیت‌پردازی محسوب می‌شود و بیان  می‌کند که سواد این شخصیت در این حد است.

  1. جای خالی ویراستاران در نشر علمی کشور، علت اصلی کتاب‌های رها شده در کتابخانه‌ها است. قطعا توانمندی یک ویراستار در کتاب‌ها تنها در مهارت ویرایش ادبی نیست، بلکه باید اطلاعات وسیع‌تری از موضوع حتی نسبت به نویسنده اصلی کتاب داشته باشد. سیاری از مخاطبان و کتاب‌دوستان علمی معتقدند؛ بارها کتاب‌هایی با عناوین جذاب و ماهیت علمی فراگیر را تهیه کرده‌اند اما نتوانسته‌اند تا انتها با نویسنده و کتاب همراه باشند؛ در نهایت این آثار تبدیل می‌شوند به کتاب‌هایی رها شده. همواره ویراستاری نقش و نگار محتوای یک کتاب محسوب می‌شود. یک محتوای علمی هر چقدر هم که ماهیت جذاب و خواندنی داشته باشد، اگر ویراستار دستی بر آن نکشد و سیر تا پیازش را زیر و رو نکند، فهم محتوای خام برای خواننده به ویژه افرادی که اطلاعات آکادمیک هم در آن زمینه خاص ندارند، دشوار خواهد بود و  کتاب تنها در گوشه‌ای یک کتابخانه خاک می‌خورد.
  2. کمتر کسی در دنیای دانش یافت می‌شود که علم و ادبیات را در تالیفاتش با هم به کار ‌گیرد؛ به همین دلیل وجود یک ویراستار مسلط را در کتاب‌های دانش عمومی لازم می‌دانند. شاید علت این امر که اغلب کتاب‌های علمی در سراسر دنیا جزو پرفروش‌ها می‌شوند، همواره جایگاه ویژه‌ای است که ویراستاران در محتوای این کتاب‌ها دارند. اگر نگاهی گذرا هم به کتاب‌های علمی منتشر شده از ناشرانی چون اشپرینگر یا پیرسون بیاندازیم کاملا به اهمیت این موضوع پی خواهیم برد؛ قطعا ویراستاری و ویراستار کتاب برای این ناشران جاگاه خاصی دارد.
  3. بعد از کش و قوس‌های فراوانی که ناشران متحمل شدند، آن‌ها تلاش می‌کنند محتوایی که به فروش برود را روانه بازار کتاب کنند. قطعا توجه بیشتری به صرفه اقتصادی هر کتاب خواهند داشت و این باعث می‌شود از مترجمان و ویراستاران توانمند‌تری در کتاب‌ها بهره ببرند.
  4. نقش ویراستار علمی برای چنین کتاب‌هایی بسیار مهم است. در مورد ویراستاری آثار تالیفی باید بگویم، چون در ایران تألیف کتاب علمی بسیار کم صورت می‌گیرد، نقش ویراستار نیز بسیار کمرنگ است، به این دلیل نیز ناشران به نقش ویراستار توجهی نمی‌کنند. اخیرا که چاپ کتاب بسیار پرهزینه و محدود شده است، برخی ناشران کتاب‌های علمی که می‌دانند چنین کتاب‌هایی مخاطبان خاص خودشان را دارند برای پاسخگویی به سلیقه مشکل‌پسند مخاطبانش به ویراستاری چنین کتاب‌هایی روی آورده‌اند و نقش ویراستار را مهم دیده‌اند.
  5. اما شاید نقش ویراستار در ترجمه کتاب‌های علمی بارزتر باشد. متن اصلی کتاب در زبان مبدأ، که عمدتا‌ انگلیسی است ویراستار باید ترجمه را با متن اصلی به دقت مطابقت کند که مطلبی از قلم مترجم نیفتد یا به اشتباه ترجمه نشده باشد. به دیگر سخن، مترجم امانت را در ترجمه کتاب رعایت کرده باشد، همراه با آن، ویراستار باید به ویرایش ادبی ترجمه نیز بپردازد که ترجمه شیوا و روانی به دست خواننده برسد
  6. ویراستاری در ادبیات کودک و نوجوان، «مسیری دشوار و ضروری».
  7. احمد سمیعی گیلانی پدر ویراستاری ایران در رشت زندگی می‌کند. احمد سمیعی گیلانی که پدر ویرایش در ایران لقب گرفته و مترجمی استاد و نویسنده ای چیره دست است، زاده سال1298 بوده و همواره در راه تجلی ادبیات فارسی دست پایمردی بلند کرده و از بزرگان نسلی است که محضر استادانی چون علامه بدیع‌الزمان فروزانفر را درک کرده است.
  8. ناجیان نبود ویراستاری را یکی دیگر از نشانه‌های کتابسازی خواند.
  9. نقش سرویراستار کتاب کودک: کودکان از جمله حساس‌ترین اقشار جامعه هستند که باید در رفتار با آن‌ها و تهیه لوازم مورد نیازشان دقت فراوانی داشته باشیم. براین اساس نمی‌توانیم هرکتابی را برای آن‌ها خریداری کنیم و توجه به کیفیت کتاب از نظر ظاهری، فیزیکی و محتوایی از اهمیت خاصی برخوردار است. اما چه کسی کیفیت کتاب‌هایی که منتشر می‌شوند را بررسی می‌کنند؟ در این میان کارشناسان نشر و سرویراستاران نقش تعیین کننده‌ای دارند. اما آیا در کشور ما ناشران در انتشار کتاب‌های کودک و نوجوان از کارشناسان نشر و ویراستاران بهره می‌برند؟ سرویراستاری درباره کتاب‌هایی که ناشران می‌خواهند در طول سال منتشر کنند، سیاست‌گذاری لازم را انجام می‌دهد. مثلا درباره تعداد کتاب‌ها، انتخاب کتاب‌‌هایی که باید ترجمه شود و سفارش آن‌ها به مترجمان، انتخاب اثر از بین کتاب‌هایی که به دستمان می‌رسد و تحویل آن‌ها به کارشناسان و جمع‌آوری نظرات کارشناسان. در حوزه تالیف مشکلات ما بسیار بزرگتر است. ما نیاز به سیاستگذاری‌های کلان داریم تا این مشکلات حل شود و در این زمینه آموزش و پرورش نقش عمده‌ای دارد. سرویراستار کتاب را می‌خواند، سپس کتاب را قبول یا رد یا تأیید مشروط می‌کند؛ یعنی گاهی وقتی می‌بیند رمانی بعد از بازنویسی قابلیت چاپ در نشر را دارد کار را برای بازنگری به نویسنده می‌دهد.
  10. ضرورت ویرایش زبانی در فرآیند تولید کتاب گویا
    در فرآیند تولید کتاب صوتی و آینده نشر گویا چند موضوع مهم است که باید در نظر گرفته شود؛ یکی از آن‌ها تغییراتی است که در شکل انتقال اطلاعات به وجود می‌آید. کسی نمی‌داند شاید در 10 سال آینده، نویسنده‌هایی داشته باشیم که کتابشان را به جای نوشتن، بگویند؛ یعنی جای اینکه ساعت‌ها زمان بگذارند برای نوشتن یک کتاب، ضبط صوت را روشن کنند و کتابشان را به‌صورت صوتی تولید کنند.
  11. گاهی متن مملو از کلماتی است که ساده و صمیمی نوشتن نیست و اشتباه است؟ بلاتکلیفی بین محاوره و معیار است. مثال: > این جا «آشغالدونی» است > نظر تو درباره‌اش «چیه» > عقلت را به کار «بنداز».
  12. در محاوره‌نویسی یه بحثی داریم به‌نام #واوضمه که فرق بین واو عطف و واو بدل از رای مفعولی رو می‌گه. مثلاً واو بین «بارون و گیتار» در ترانه‌ی #پاییز_سال_بعد واو عطفه، یعنی نقش دستوری هر دو کلمه یکیه. ‌آقای #رستاک_حلاج عزیز، کتاب پاییز سال بعدتون نیاز به ویرایش اساسی داره. ولی واو در مصرع «من هر شبو تا صبح بیدارم»‌ جانشین «را» شده، یعنی اگه قرار بود این مصرع رو به صورت معیار بنویسید این‌طور می‌شد: «من هر شب را تا صبح بیدارم.» (البته این جمله به «را» نیاز نداره.) برای این‌که اشتباه در خوانش پیش نیاد، واو بدل از را به کلمه‌ی قبل چسبیده می‌شه. قسمت‌هایی که زیرشون خط سبز کشیده‌ایم واژه‌هاییه که واو در نقش درستش به‌کار رفته و خط‌های قرمز اشتباهند. ناگفته نمونه که ما فقط سه‌ ترانه رو در نظر گرفته‌ایم.
  13. متن نوشتاری، با چشم خوانده می‌شود و گاهی ممکن است یک پاراگراف 100 کلمه‌ای یک پارچه وجود داشته باشد که در صورت صوتی شدن، مخاطب را گیج کند. مخاطب در مواجهه با متن نوشتاری می‌تواند با یک پرش چشم، به پاراگراف‌های دیگر ارجاع بزند و به یاد بیاورد که داستان از چه قرار است اما در متن شنیداری، چنین امکانی برای مخاطب نیست و باید جملات به گونه‌ای ویرایش شوند که مخاطب گیج نشود.
  14.  در بسیاری از مواقع، وقتی یک کتاب چاپی می‌خواهد به کتاب گویا تبدیل شود، باید زبان داستان نیز تغییر کند. نکته بعد این است که وقتی با یک متن دیداری مواجه هستیم، ممکن است دست‌انداز‌های ویرایشی آن به چشم نیاید اما در کتاب گویا، این موضوع کاملا مشهود است و اگر ویرایش مناسبی روی زبان اثر صورت نگیرد، کتاب گویای خوبی نمی‌شود.
  15.  ویراستاری کتاب مخصوصا در بخش خردسال و کودک خیلی مهم است؛ چون در این کتاب‌ها باید از دایره واژگان خردسال و کودک استفاده شود و در عین حال که برای کودکان جذاب باشد قابل فهم باشد. اما در غالب اوقات ویرایش محتوایی انجام نمی‌شود از سویی در کتاب‌های ترجمه هم بسیاری از مترجمان با دایره واژگان کودکان و خردسالان آشنایی ندارند و ناشران هم توجهی به ویراستاری محتوایی آثار ندارند. ویراستاری هم که انجام می‌شود ویراستاری فنی است اما ویرایش بحث مفصلی دارد که اسم کتاب و محتوای کتاب را در برمی‌گیرد اما در اغلب موارد فقط ویراست فنی انجام می‌شود تا ویرایش محتوایی. در حالی که ویراستاری نقش مهمی در حوزه کودک و نوجوان دارد که بچه‌ها در حال یادگیری هستند. هر نشری روی انتخاب ویراستار باید دقت بیشتری از انتخاب نویسنده و مترجمش داشته باشند.
  16. فرهادیان با اشاره به الزام وجود ویراستار علمی در بحث انتشار متون علمی برای عموم مردم گفت: نمی‌توان به طور قطع گفت که ویراستاری علمی باید در نشر علمی وجود داشته باشد و هر کتابی نیازمند ویراستار علمی است. قطعا وجود فیلترهای بیشتر برای کتاب‌های ترجمه باعث می‌شود اثر خوبی از آب دربیاید. اینکه کتابی پس از ترجمه کامل توسط فردی که دانش کافی در آن زمینه خاص دارد و از طرفی هم ویراستار علمی است می‌تواند متن منسجم‌تر و استانداردتری شود. در این شرایط فردی که به عنوان ویراستار علمی وارد عمل می‌شود باید از مترجم دانش بیشتری داشته باشد، در غیر این صورت اتفاق خاصی نمی‌افتد یا با دخالت‌های ناآگاهانه اشتباهاتی در متن وارد می‌شود. فرهادیان ادامه داد: شاید بیشتر از یک ویراستار علمی نیازمند فردی هستیم که بعد از ترجمه به واسطه دانش کافی بتواند ایرادات ترجمه را قبل از انتشار بگیرد و با تعامل با مترجم این ایرادات حل شود.
  17. معمولاً در نمایشگاهی که 50 درصد تخفیف می‌دهد، قیمت روی جلد بالاتر از قیمت واقعی است و کتاب‌هایی با ترجمه‌های پُر از ایراد و ویراستاری نشده، ارائه می‌کنند. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان نباید به چنین ناشرانی مجوز برگزاری نمایشگاه ارائه کند.
  18. در بعض موارد، ویراستار متوجه برخی اشتباهات در کتاب می‌شود؛ اما به لحاظ تکنیک‌های داستانی اجازه ندارد آن را حذف کند. مثال: در ویرایش، کمترین و سطحی‌ترین کار ویراستار اصلاح غلط املایی است. در داستان‌نویسی زاویه‌دیدی داریم به اسم زاویه‌دید نامه‌نگاری. در این زاویه‌دید، قسمتی از داستان در نام? شخصیت داستانی پیش می‌رود. حالا در نظر بگیرید در داستان در جایی که زاویه‌دیدش نامه‌نگاری است، به‌جای «طاقت»  نوشته باشند «طاغت»! اینجا ویراستار نباید غلط املایی را برطرف کند؛ چون همین غلط املایی بخشی از شخصیت‌پردازی محسوب می‌شود و بیان  می‌کند که سواد این شخصیت در این حد است.
  19. مترجم کتاب «جزء و کل»‌ با گلایه از دخالت‌ها دولتی گفت:‌ وقتی در نمایشگاه کتاب اعلام می‌کنند که ویراستار کسی است که در پنج کتاب بیشتر از فلان درصد سهم داشته باشد؛ این یعنی دخالت. بنده 50 سال است که ویراستارم و خیلی علاقه‌مندم این دستگاهی که شما ساخته‌اید را ببینم تا متوجه شوم که به چه شکل کار می‌کند. تسلط دولت بر همه چیز و اینکه چه کسی ویراستار است و چه کسی نیست؛ اتفاق وحشتناکی است و من اطلاع دارم که چنین نگاهی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد و نیست.
  20. ترجمه‌ای که سرشار از پاورقی‌ و پی‌نوشت است، باید کاملاً ویراسته و به حد اعلی یکدست و ساختمان کلمات در آن هماهنگ باشد.
  21. آثاری که سال‌ها قبل، ویرایش شده، دوباره باید ویرایش شود.
  22. لازم است که هم در متن ترجمه و هم در اثر تالیفی ویرایش صورت بگیرد اما مشکل ما در ویراستاری مشکل سطح‌بندی ویراستاران است؛ کتاب‌های نویسندگان بزرگ هم ویرایش می‌شود اما این کار توسط ویراستار متبحری انجام می‌شود.
  23. عایت قواعد ویرایش یا استانداردهای صفحه­‌آرایی
  24. ویراستاری علمی روندی است که برای هر کتاب باید اعمال شود. برخی مترجمان کتاب‌های علمی، حتی اشراف کافی به زبان فارسی هم ندارند. وظیفه ویراستار علمی این است که متوجه شود مفاهیم علمی به درستی منتقل شده‌اند.وی با اشاره به تفاوت‌های ویراستار علمی و ادبی افزود: اگر بخواهیم از تفاوت‌های ویراستار علمی و ویراستار ادبی بگوییم، این است که وظیفه یک ویراستار ادبی تشخیص درست ساختار زبان مبدا است؛ اما ویراستار علمی علاوه‌بر این موضوع باید به صحت و سقم مطلب و درستی مفاهیم هم توجه کند. اینکه آیا مفاهیمی که در کتاب آورده شده اساسا درست است یا خیر؟
     
    گمینی گفت: یکی دیگر از این معیارها سواد کافی ویراستار و مترجم است. به اعتقاد من مترجمی که کتاب را ترجمه می‌کند و ویراستاری که آن را ویراستاری می‌کند، باید توجه داشته باشند که اطلاعات دقیق و بسیاری باید در آن زمینه علمی داشته باشند.
     
    این پژوهشگر تاکید کرد: در سال‌های اخیر دوره مترجم حرفه‌ای برای همه زمینه‌ها سر آمده است؛ چراکه یک مترجم نمی‌تواند در چند حوزه به صورت حرفه‌ای ترجمه کند.
     
    وی با اشاره به لزوم ویراستاری علمی در کتاب‌ها گفت: ویراستاری علمی روندی است که برای هر کتاب باید اعمال شود. هر چقدر هم که مترجم اثر فردی متخصص و با سواد در زمینه مورد نظر باشد، باید ویراستاری علمی در متن کتاب انجام شود. اما اگر مترجم در حوزه‌ای که ترجمه می‌کند اطلاعات کافی نداشته باشد و ترجمه‌ای پر ایراد را تحویل ویراستار دهد، عملا از ویراستار علمی کاری بر نمی‌آید چراکه ویراستار ترجیح می‌دهد کتاب را یک بار دیگر ترجمه کند؛ معمولا زمانی یک کتاب علمی ضعیف می‌شود که این شرایط حاکم باشد.گمینی گفت: در برخی ترجمه‌ها به قدری اشتباه علمی وجود دارد که ویراستار ترجیح می‌دهد یک بار دیگر خودش اثر را ترجمه کند؛ تا اینکه بخواهد فقط ویراستاری کند. بنابراین در درجه اول تخصص مترجم مهم است و بعد از اینکه مترجم باید مسئول فهم‌پذیری متن خودش باشد و نمی‌تواند با این پیش ‌شرط جلو برود که نوشته نویسنده ربطی به مترجم ندارد؛ به اعتقاد من اگر مترجم از موضوعی که ترجمه می‌کند اطلاعی ندارد بهتر است ترجمه نکند.بعد از این مراحل، وظیفه ویراستاری علمی اشراف بر کتاب اصلی و بعد متن ترجمه شده است.گمینی گفت: ویراستارعلمی باید به فضای بین‌المللی دانش خود آگاهی و اشراف داشته باشد تا بتواند راهنمایی دقیقی به مترجم در راستاری انتقال درست مفاهیم بدهد. بخشی از اشتباهاتی که در ترجمه وارد می‌شود سهوی است و امکان دارد فرد مترجم در حین ترجمه اصلا متوجه آن نشده باشد که طبیعی است و در این شرایط ویراستار باید به وظیفه خود عمل کند.
  25. مشکل ویرایش داستان در ایران، همان مشکل عدم سطح‌بندی بین ویراستاران  است. ما نام ویراستار را هم به کسی که ویرایش صوری یا نمونه‌خوانی داستان را انجام می‌دهد اطلاق می‌کنیم و هم به شخصی که ویراستاری جامع می‌کند نسبت می‌دهیم. چون این سطح‌بندی مشخص نیست نویسنده به اشتباه می‌افتد و نمی‌داند کتاب را باید به چه کسی بدهد. امکان ندارد ویراستار کتابی را ویراستاری جامع کند بدون این که ساختار داستان و زاویه دید را بشناسد.
  26. ترجمه و ویرایش پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند. شتاب‌زدگی در ترجمه‌ها، گستردگی ورود افراد به این حوزه و عدم ویراستار خوب در یک نشر، کیفیت را پایین آورده است.
  27. از انجمن صنفی ویراستاران و انجمن درست‌نویسی و ویرایش انتظار می‌رود که ویرایش را به عنوان یک شغل تعریف کنند. 
  28. اکثر رمان‌های معروف جهان متعلق به آمریکاست یا در این کشور منتشر می‌شود اظهار کرد: ناشران این سرزمین دو مدل ویراستار دارند. ویراستارانی که برای نشریات اصلی آمریکا کار می‌کنند، یعنی این گونه نیست که فضای ویراستاری از فضای نشر جدا باشد بلکه این ویراستار است که تصمیم می‌گیرد کتابی منتشر شود یا خیر. البته ویراستار نیز به درجه‌ای از اطلاعات رسیده است که نظرش در زمینه‌ای حرف حق است. مدل دیگر، ویراستاران مستقل هستند که از نویسنده پول دریافت می‌کنند و کار را ساعتی یا کلمه‌ای ویراست می‌کنند.
  29. خارج از ایران و به ویژه متون انگلیسی حداقل سه مبحث در حوزه ویراست وجود دارد. یکی از لحاظ دستوری است که ویراستار به موضوع و شخصیت‌پردازی اثر کاری ندارد و با توجه به گرامر و قواعد دستوری داستان را ویرایش می‌کند. در ویراست خطی نیز ویراستار حق ورود به داستان را دارد و نکاتی را به نویسنده گوشزد می‌کند و در نوع سوم نویسنده یا ویراستار در مرحله آخر باید داستان را دوباره بخواند و ایرادات نهایی را برطرف کند. درواقع تا این اندازه ناشران در چاپ یک اثر حساس هستند. ویراستار اطلاعات بسیاری در زمینه ادبیات کشورش می‌داند و در مقابل نویسنده نیز باید به او اعتماد کند. نویسنده ترجیح می‌دهد این ایرادات را ویراستار بیان کند تا این که اصلا اثرش از سوی ناشر پذیرفته نشود.
  30. این روزها افراد زیادی می‌گویند که به ویرایش نیاز ندارند و این متن خلاق است و حضور ویراستار خلاقیت نویسنده را می‌گیرد؛ درست است که با متنی خلاق مواجه هستیم و نویسنده هم باید خلاقیت خود را نشان دهد اما تجربه نشان داده اگر یک نفر ویراستار در کنار نویسنده باشد حداقل بعد از تولید اثر، ما با متن بهتری مواجه می‌شویم.
  31. کار ویراستار ویرایش متن و رسا کردن آن است نه تغییر شیوه برخورد مترجم با کلمه‌ها.
  32. ی، ویرایش و نسخه‌پردازی(رسم‌الخط، ضبط اعلام، پانوشت، پی نوشت و...) 
  33. 70، 80 درصد دیگر سیاه‌مشق‌هایی است که نویسنده نباید چاپ می‌کرد، یا اگر ناشر و ویراستار خوبی داشت، نباید منتشر می‌شد؛ چون این داستان‌ها بحث تازه‌ای درنمی‌اندازد و شخصیت و نگاهی تازه به ادبیات اضافه نمی‌کند.
  34. ویراستار باید با ماهیت زبان آشنا باشد. گاهی ویراستار معنی «سبک‌دستی» را نفهمیده است، آن را خط زده و نوشته است: «سبک‌سری». یا مثلاً یکی از ویراستارهای بسیار باسواد و خوب نشر امیرکبیر، «پایدار» را نوشته بود: «پای‌دار»
  35. ویراستار یک کتاب علمی باید با ویراستار رمان و داستان کوتاه تفاوت دارد.
  36. ویراستار باید با مترجم در ارتباط باشد. اینکه ویراستار به صورت مستقل کار خود را انجام دهد و کار او نسخه نهایی اثر باشد، قابل قبول نیست.  مثلاً من در کتابی نوشته بودم: «کتابی که روی میز گذاشته شده است، مال من بوده است.»؛ اما ویراستاری که روی این کتاب کار می‌کرد، هر دو «است» را حذف کرده بود و در پاسخ به اعتراض من هم گفت: «چون دو بار از "است" استفاده شده است، کراهت دارد.» من فوراً از سعدی مثال آوردم که «نگران است که ملکش با دگران است» بعد گفتم چگونه است که در زبان انگلیسی، این همه «is» در جمله به کار می‌رود، مشکلی ندارد؛ فقط «است» اضافی است و کراهت دارد؟! واقعیت آن است که همه «است»های یک جمله را نمی‌توان به قرینه لفظی یا معنایی حذف کرد. با این وجود، من وجود ویراستار را برای هر اثری حتماً ضروری می‌دانم، اما معتقدم باید میان ویراستار و نویسنده، یا ویراستار و مترجم ارتباط وجود داشته باشد.
  37. گاه مترجم با وجود مهارت و توانایی زیاد، در یک اصطلاح ساده درمی‌ماند؛ اما ویراستار که گرفتار متن نیست و از بیرون به متن نگاه می‌کند، عبارتی بهتر و مناسب‌تر را جایگزین آن می‌کند و به مترجم کمک می‌کند. چون بزرگترین مترجم‌ها هم انسان هستند و خطا می‌کنند، بنابراین یک نقش ویراستار، پیدا کردنِ همین خطاهاست؛ اما نکته بسیار مهم آن است که ویراستار هم باید تخصصی باشد؛ یعنی ویرپاستارِ رمان بریتانیایی باید با ویراستارِ رمان آمریکایی تفاوت داشته باشد. مثلاً من یک کتاب بریتانیایی خواندم که در آن دو دختر با هم حرف می‌زنند و آخر جمله‌هایشان به هم می‌گویند: «man». این واژه به معنای «مرد» است، اما در امریکا یعنی «عزیزم». یا آمریکایی‌ها که به همدیگر می‌گویند: «boy»، اینجا دیگر معنای پسر ندارد.
  38. نوشته‌ام: «نویسنده با سبک‌دستی فلان کار را انجام داده است»؛ بعد دیده‌ام که ویراستار معنی «سبک‌دستی» را نفهمیده است، آن را خط زده و نوشته است: «سبک‌سری». یا مثلاً یکی از ویراستارهای بسیار باسواد و خوب نشر امیرکبیر، «پایدار» را نوشته بود: «پای‌دار». خُب این‌ها ناآگاهی از ماهیت زبان است. از سویی این اشکال در زبان مبدأ هم هست و بعدا به‌صورت اشتباه در زبان مقصد هم وارد می‌شود. مثلاً در انگلیسی می‌گوییم: «a pair of shorts» یا «a pair of glasses»؛ بعد یکی از همکاران ما آن را ترجمه کرده بود: «او رفت به حمام و یک جفت شورت پوشید.» خب ما اصلاً کاری به ترجمه و زبان مبدأ و مقصد نداریم، آیا چنین چیزی در شعور متعارف ممکن است؟ بنابراین توجه به این نکات بسیار مهم است؛ یعنی قرار نیست عین هر چیزی که در زبان مبدأ است، به زبان مقصد منتقل شود؛ بلکه باید معادل بسیار نزدیک به آن انتخاب شود. 
  39. از سویی ویراستار یک کتاب علمی باید با ویراستار رمان و داستان کوتاه تفاوت داشته باشد؛ زیرا تخصص‌ها در ترجمه متفاوت است. مهم‌تر از همه اما توجه به این نکته است که ویراستار باید با مترجم در ارتباط باشد. اینکه ویراستار به صورت مستقل کار خود را انجام دهد و کار او نسخه نهایی اثر باشد، قابل قبول نیست. مثلاً من در کتابی نوشته بودم: «کتابی که روی میز گذاشته شده است، مال من بوده است.»؛ اما ویراستاری که روی این کتاب کار می‌کرد، هر دو «است» را حذف کرده بود و در پاسخ به اعتراض من هم گفت: «چون دو بار از "است" استفاده شده است، کراهت دارد.» من فوراً از سعدی مثال آوردم که «نگران است که ملکش با دگران است» بعد گفتم چگونه است که در زبان انگلیسی، این همه «is» در جمله به کار می‌رود، مشکلی ندارد؛ فقط «است» اضافی است و کراهت دارد؟! واقعیت آن است که همه «است»های یک جمله را نمی‌توان به قرینه لفظی یا معنایی حذف کرد. با این وجود، من وجود ویراستار را برای هر اثری حتماً ضروری می‌دانم، اما معتقدم باید میان ویراستار و نویسنده، یا ویراستار و مترجم ارتباط وجود داشته باشد.
  40. بهتر است همه کلمات بیگانه، اصلاح شود، رای مثال گاهی در کتابی از واژه «دفترک» جای «بروشور» استفاده شده است؛ در حالی که در همین کتاب از واژه‌های رزومه، آنلاین و ... استفاده شده است. انتظار این است که واژه دفترک هم به صورت بروشور استفاده می‌شد. یا معادل آنها هم می‎‏‌آمد.
  41. عمران صلاحی، سال‌ها همکار شورای عالی ویرایش سازمان صداوسیما بود.
  42.  ادبیات کودک از حیث طراحی ساده، روان و یکدست است، گاهی در برخی قسمت‌های کتاب خط تیره‌هایی وجود دارد که باید برای مخاطب کودک توضیح داده شود که چیست و این کار ویراستار است.

    از این‌ دست مسائل ویرایشی که در فهم مخاطب وقفه ایجاد می‌کند در کتاب نباید دیده شود. (ویرایش کتاب کودک)

  43. در همه جای دنیا، ناشرها سختگیری فراوانی در انتشار اثر دارند. ویراستارهای نشر، به عنوان کسانی که درباره چاپ یا رد یک اثر تصمیم می‌گیرند و در مورد کیفیت فنی یک اثر نظر می‌دهند، قدرت فراوانی دارند، درحالی که در انتشارات ایران، ویراستار معادل نمونه‌خوان است. در کتاب «ویرایش از زبان ویراستاران» خاطره‌ای از ویراستاری نقل شده که رمان معروف «ناتور دشت» سلینجر را ویراستاری و دو بار رد کرده است.

  44. رعایت قواعد ویرایش یا استانداردهای صفحه­‌آرایی

  45. این مسایلی که مطرح می‌کنم شاید بیشتر به ویراستاری کتاب برمی‌گردد به طور مثال هماهنگی بین برخی واژه‌ها وجود ندارد. در ویرایش کتاب جمع مکسر برخی از واژه‌ها استفاده شده است؛ در جایی تصاویر و در جایی دیگر تصویرها که در یک کتاب مهم باید واژه‌ها یکدست استفاده شود و نشان می‌دهد که هماهنگی وجود ندارد. امروزه برخی از کلمات بیشتر با علامت جمع الف و نون است که شکاکان در کتاب شکاکیون آمده است و یا اینکه امروزه متاخرین به کار نمی‌برند و بیشتر متاخران می‌گویند. یک واژه با دو عبارت به کار رفته است؛ هندسه غیر اقلیدسی و در برخی جاها هندسه نااقلیدستی آمده است مگر این دو با هم فرق می‌کنند.

  46. باید توجه داشت رعایت این موارد و استفاده صحیح از کلمه‌ها بر عهده مترجم است نه ویراستار. کار ویراستار ویرایش متن و رسا کردن آن است نه تغییر شیوه برخورد مترجم با کلمه‌ها و این سهل‌انگاری نسبت به ساختار زبان فارسی

  47. دلیل چاپ ترجمه‌های مبتدل، عمدتا ناشرانی هستند که خیلی سریع، به‌شکل انبوه، درنهایت شلختگی و با ترجمه خیلی بد کتاب چاپ می‌کنند. مترجمانی که با زبان مبدا و مقصد آشنایی ابتدایی ندارند، از ویراستار و سرویراستار استفاده نمی‌کنند، ترجمه‌های مخدوشی ارائه می‌دهند که ذائقه خواننده را پایین می‌آورند؛ تا جایی که افراد به خواندن فارسیِ غلط، عادت می‌کنند. پیش از این، چنین روندی را در زیرنویس فیلم‌‎هایی دیده می‌شد که گویی با استفاده از گوگل ترنسلیت ترجمه شده بودند. ترجمه‌هایِ ضعیف و اشتباه باعث می‌شود مردم فارسی را اشتباه بشنوند و ساختار اشتباه متن بر اثر تکرار، اصلا توی ذوق نمی‌خورد. چیزهایی در تورق برخی کتاب‌ها می‌بینیم که عجیب است؛ برای مثال مترجم جمله‌هایی نوشته که خود، متوجه معنای آن‌ها نشده است. این آسیبی است که به سختی گریبان‌گیر نشر ما شده.

  48. امامی در ادامه به مشکلاتی که در ترجمه کتاب‌های کودک وجود دارد اشاره کرد و گفت: در ترجمه‌هایی که در گذشته انجام می‌شد در ویراستاری اثر و سازگاری با فرهنگ ایرانی دقت می‌شد، اما امروزه کمتر توجهی به این موضوعات می‌شود و کتاب‌ها بدون ویرایش منتشر می‌شود. علاوه براین شاهد شکسته‌نویسی به لهجه تهرانی در کتاب‌های کودک هستیم درحالی‌که در کتاب‌های کودک و نوجوان نباید از شکسته‌نویسی استفاده شود و ناشران هم توجهی به این موضوع نمی‌کنند.


کودک رنجور دیروز، پزشک حاذق امروز

زندگی نامه خواندنی دکتر مهرداد صلاحی

از خواندنش لذت می برید:

http://www.isfahanziba.ir/content/کودک-رنجور-دیروز،-پزشک-حاذق-امروز


http://www.ibna.ir/images/upload/0476/images/58114dc5-afaf-4329-9d7c-ab80ba0ea513.jpg

اگر در روند ویرایش و آماده‌سازی کتاب «عزیز کرده» دقت می‌شد، اثر با کیفیت بسیار بهتر و چشم‌گیرتری به دست مخاطب می‌رسید.

 

اولین اشکالی که مخاطب در مواجهه با کتاب با آن دست به گریبان می‌شود، طرز صحیح خواندن نام کتاب است. نام کتاب «عزیز کرده» است و در اولین برخورد مشخص نیست که این نام را باید به شکل «عزیز کُرده» بخوانیم یا «عزیز کَرده». 


ایرادات املایی در عناوین سرفصل‌ های کتاب وجود دارد.

 

کلمه گنجشک در فصل اول کتاب(تولد گنجشک ها) به دو صورت گنجشک و گنجشگ آمده است که «گ» غلط است:

تازه اقدس خانم او را در دبیرستان امیرکبیر ثبت نام کرده بود که بچه‌ها در کلاس از قفس گنجشگ‌هایشان می‌گفتند. به غلامرضا گفت: پسرخاله پول‌هام رو جمع کردم منو می‌بری گنجشک بخرم؟» (27)

 

این کتاب زندگی‌نامه شهید حسن تاجوک، فرمانده گردان مسلم ابن عقیل ملایر و فرمانده طرح و عملیات لشکر انصارالحسین (ع) همدان است.

 

 انتشارات صریر