نظرات ارسالي
+
سلام :)
با توجه به فيد سحر جان،( هفت آسمان عزيز) لازم ديدم در کمال احترام و به رسم ادب، از زحمات ارزنده و تلاش خستگي ناپذيرِ دبيران ارجمند مجله ي پارسي نامه تشکر و قدرداني کنم که از شهريور سال 95 با وجود عدم حضور سردبير، باز هم در ادامه فعاليت خودشون همت گماردند و همچنان مجله پارسي نامه رو به خوبي مديريت مي کنند.
*رحمت خدا همواره شامل حالتان،و موفقيت روزافزون قرين لحظه هاي نابتان باد*@};-





شبگرد تنهايي
03/6/16
هما بانو
* فهرست فعاليت دبيران حاضر و غايب مجله پارسي نامه* http://s5.picofile.com/file/8371578334/g3.jpg
خانم مهندس
خسته نباشند و دست مريزاد @};-:-)
هما بانو
{a h=golvaje77}شبستان نور{/a} منم ممنونم عزيز دلم..:-) @};- زنده باشيد جااان دلم.. :) @};-
هما بانو
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} درود به شما و همچنين شما
كيوان گيتي نژاد و
02/8/10
كيوان گيتي نژاد و
02/8/10
كيوان گيتي نژاد و
02/8/10
كيوان گيتي نژاد و
02/4/30
2-شكوه بندگي
00/7/24
10 فرد دیگر
31 فرد دیگر
16 فرد دیگر
+
[تلگرام]
دارا انار دار و بي نان به سفره نادار
تفريحِ مردمِ شهر، رقصِ غريبه بر دار
پُر شد دلِ خيابان ، از دور دورِ بي درد
خالي ست کوچه ها از نام و مرامِ سردار
با چفيه اش گرفتند عکسي به يادگاري
گردن ندادگان بر آن روزگار و کردار
از نامِ پاکت اي عشق، نان ميخورند ،آري
در جامه هايِ ميشي، نامردمانِ کفتار
مشتِ يقه سفيدان ، بي شک گشوده گردد
تابد به خوابِ اين شب، خورشيدِ صبحِ بيدار
#مهدي.زکي زاده
شبمان بخير و بمهر
سرشار از رويايِ پرمهرِ ماه رويِ دوست باد الهي

6-
98/9/26

مهرباني #
98/9/26
شبستان نور
98/9/4
عزيزم خدا حفظشون کنه.عزيز خيلي اشتباهه که به بچه ميگيد اينو نگو .اينجوري پنهانکاري را يادش ميديد.فردا از خود شماهم خيلي چيزا پنهون ميکنه که براش خطرناکه.و از جهتي روشي راحتتر و بي آزارتر انتخاب ميکرديد.مثلا از يه سوپرمارکت بستني آماده بخريد و هم به اقا پسرتون بديد هم براي دخترخانمتون نگهداريد.فکر کنم اين روش براي خود بچه ها قابل قبول باشه
از 5 سالگي به بعد کودک خود به خود سانسور خود را ياد ميگيرد فعلا ميتوانيد براي هر کدام زمان مخصوص براي بستني خوردن در نظر بگيريم
+
[تلگرام]
و افتخار پاييز اين است که
برگ ها را
زير پاهاي تو ...
پهن ميکند !!!
.
و افتخار من اينکه ...
از پنجره ي چشمان تو
خانه ي دلم روشن ميشود ...
و تا اين نور ميتابد موجب
فخر و مباهات مني ...
چشمانت هميشه روشن
آفتاب انديشه ي من ....
.
انديشه نگار
.

انديشه نگار
98/9/4

+
[تلگرام]
گوش کن
صدا چقدر اشناست
پاييز دارد مي آيد آن هم با آواز مستانه اش....
تکرار، تکرار و تکرار.....
باور کن
برگ ها درست مثل همه ي 19 سال قبل
با وقاحت رنگ عوض ميکنند
و چه بهتر که باز هم جيغ نحيف شان زير پا، حتي به گوش درخت نميرسد...
باور کن هيچ چيز جديدي ندارد
پاييز براي من و امثال تو هيچ شگفت انگيز نيست
معمولي، معمولي و شايد حتي کمي مشمئز کننده....
چون نه عاشقيم
که دنبال انار سرخ در بالاترين شاخه درخت باشيم يا خرمالو ي رسيده تک درخت حياطمان که ببريم پيش يار براي خود شيريني...
و نه عاشقي کشيده ايم که براي مرور خاطرات مان همه خيابان هاي شهر را قدم بزنيم و اشک به چشم مان خشک شود
ولي دست نکشيم از اين درد کشيدن ها....
جالب اينجا است که ما هميشه کلاه مان را هم سفت ميچسبيم که مبادا از سر مان بي افتد و خدايي نکرده هواي عاشقي به سرمان بزند....
واقعا پاييز براي من و امثال تو چقدر بي معني و معمولي است....
حال هر چقدر که مي خواهند بگويند پاييز فصل عاشقي است.... ف.ب 98.6.22
° گيسو•
98/9/3
